هنگامی که انسان موفق بر زمین میافتد ، فورا بر می خیزد ، از شکست خود درس میگیرد ، ضربه را از یاد میبرد و به سمت جایگاهی بلندتر حرکت میکند. اگر زندگی مشاهیر بزرگ دنیا را از نظر بگذرانید ، متوجه میشوید کسانی که به موقعیتهای بزرگ دست یافتهاند ، زیر فشار ضربات شکست ، استخوانی خرد کردهاند.
امکان ندارد بدون وجود مخالفت، مشقت و موانع به موقعیتهای بزرگ دست پیدا کنیم. ولی امکان آن وجود دارد که از موانع برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنیم. هنگامی که از مسالهای ضربه میبینیم، غالبا چنان در آغاز دچار احساسات میشویم که نمیتوانیم از آن تجربهای بیندوزیم. ما میتوانیم شکست ها را به پیروزی تبدیل کنیم.
یعنی درسی بگیریم، آن را به کار ببندیم و بعد به شکستی که پشت سر گذاشته ایم نگاه کنیم و لبخند بزنیم. از هم اکنون تصمیم بگیرید از هر مانعی که در سر راهتان سبز میشود ، چیزی به غنیمت بگیرید. بار دیگری که در محیط کار یا منزل با مشکلی روبهرو میشوید ، بر اعصابتان مسلط شوید و بکوشید علت آن را پیدا کنید.
از این راه میتوانید جلو اشتباههای مجدد را بگیرید. ضربه خوردن تجربه با ارزشی است، در صورتی که بتوانیم از آن درسی بگیریم. ما انسان ها موجودات عجیب و غریبی هستیم، خیلی سریع برای پیروزیهای خود اعتباری تمام عیار قائل میشویم. هروقت به موقعیتی می رسیم ، میخواهیم همه عالم و آدم را خبر کنیم. طبیعتا دوست داریم همه ما را به یکدیگر نشان دهند و بگویند: «او را میبینی؟ چنین و چنان کرده است.»
با وجود این، عادت داریم به همان سرعت دیگر افراد را به خاطر بروز هر مانع کوچکی مقصر بدانیم. وقتی فروش کم میشود ، فروشندهها به طور طبیعی تقصیر را گردن مشتریها میاندازند. وقتی کارها از دور خارج میشود ، مدیران اجرایی به طور طبیعی کارمندان یا دیگر مدیران را سرزنش میکنند.
بعید نیست در این دنیا کسانی بخواهند به ما ضربه بزنند ، ولی در بیشتر موارد ، خودمان باعث سقوط خود میشویم. شکستهای ما در اثر بیکفایتی فردی یا اشتباههای خودمان است.
واقع گرا باشید. خودتان را در یک لوله آزمایش بگذارید و از دید یک شخص ثالث و بیطرف به خودتان نگاه کنید. ببینید آیا دارای ضعفی هستید که پیش از این، هرگز متوجه آن نشدهاید؟ اگر ضعفی دارید ، برای اصلاح آن دست به کار شوید. بیشتر مردم آنقدر به خودشان عادت میکنند که توانایی دیدن راه های اصلاح نفس را از دست میدهند.
خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دادن تاثیر سازندهای دارد. به انسان کمک میکند که کارآیی و قدرتی را که لازمه موقعیت است، به دست آورد. مقصر دانستن دیگران تاثیری ویرانگر دارد. از اثبات کردن اینکه دیگری دارد اشتباه میکند، مطلقا هیچ سودی عایدتان نمیشود. به گونهای سازنده خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دهید.
از ناتواناییها و بیکفایتیهای خود فرار نکنید. معیارهای بالاتری را در نظر بگیرید. و مانند افراد موفق، کاستیها و ضعفهای خود را جستجو و سپس آنها را اصلاح کنید.
اعتقاد به رسم روزگار، هیچ تجربهای در پی ندارد و آمادگی بیشتری برای رویارویی با مشکلی که قبلاً در شرایط مشابه داشتیم، به ما نمیدهد.
به جای مقصر دانستن بخت و اقبال، موانع را بررسی کنید. هرگاه مغلوب شدید ، درس بگیرید. بسیاری از افراد خسته و رنجور از زندگی، محرومیت خود را با عبارات بخت بد، بخت شوم و بخت شور، توصیف میکنند.
مشکل اصلی این است که بیشتر مردم وقتی به مانع سختی در کار بر میخورند، فقط شکست را در نظر میآورند و به این ترتیب مغلوب میشوند.
وقتی یقین پیدا میکنید که راهی هست، به طور خودکار انرژی منفی را (کنار بکشیم، برگردیم عقب) تبدیل به انرژی مثبت میکنید (ادامه بدهیم، جلو برویم.) تنها زمانی یک مساله یا یک مشکل غیر قابل حل میشود که فکر کنید غیرقابل حل است. با ایمان داشتن به امکان وجود راهحلی برای مشکلات، راهحل ها را جذب میکنید. به خودتان حتی اجازه صحبت یا فکر درباره ناممکن بودن راهحل ها را ندهید.