اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

وابستگی ها

تعلقات، یعنى مظاهر دنیوى را اصل و مقصد گرفتن، و دل را به آنها گره زدن.

در تعلقات، درک واقعى انسان گرفته می شود و یک درک وهمی و مجازى به وجود می آید و دریچه ادراک حقیقت بسته می شود.از طرف دیگر، می دانیم که تعلق به غیر خدا، یعنى تعلق به فرع ، که او خود وابسته به اصل وکلّ است.

باید فرع را اصل نگیریم و یادمان باشد که فرع، وسیله رسیدن به اصل است و فرع ، یک روزى از دست ما گرفته می شود، و ارزش فرع، در میزان رسانیدن ما به اصل است.

 

اما اگر به آن فرع دل ببندیم و آن را هدف کنیم و از اصل غافل شویم، آن فرع، ممکن است مدتى ما را سرگرم و دلخوش کند، اما به هر حال ما را از اصل بازدارد و لذا خیر کامل به ما نرسد.

نتایج زیانبار تعلّقات

1 ـ ارتباط وهمی:

تعلقات، وضعیت عجیبى در سازمان فکرى انسان به وجود می آورد و آن عبارت از این است که ارتباط و توجه و درک واقعى را از او میگیرد و توجه و درکى وهمی جایگزین آن می کند.

 

2 ـ حرص و هراس:

هر چیزى که از تعلقات انسان است تا زمانى که آن را به دست نیاورده، حرص عجیبى دارد، و هر وقت آن را به دست آورد، دغدغه خاطر و هراس نگهدارى آن را دارد .

 

3 ـ غم:

تعلقات را روزى از دست ما میگیرند و لذا چون قلب خود را با آنها گره زده ایم، گرفتن آنها از ما یا ترک ما از آنها (با مرگ یا از دست دادن مقام) سخت ما را غمناک میکند.

 

4 ـ عشق مجازى:

تعلق به فرع و جزء، یک عشق مجازى است.

در این عشق، انسان نسبت آن چیز یا مقام و مانند آن، عشق پیدا میکند و در این عشق عیوب آن را نمی بیند و خود را کور و کر در اختیار آن میگذارد.

از این رو، چون عاشق است، بدى معشوق را نمی بیند.

 

5 ـ نداشتن آخرت:

چون چنین کسانى به معبودهاى خیالى توجه میکنند و آنها را سرمایه هاى خود میسازند، در آن دنیا چیزى ندارند.

جریان زندگى انسان، چون کشتى است که در دریا حرکت میکند.حال، اگر طوفانى درگیرد و کشتى، تهدید به غرق شود، باید براى نجات کشتیبان، مقدارى از بارهاى درون کشتى را به آب ریخت تا نجات یافت .

تعلقات ما هم همین است; هرچه کمتر باشند، بار کشتى زندگى سبکتر و کشتى سالمتر به ساحل خواهد رسید و در این جا به ویژه از تعلقات زاید سخن میگوییم که بار سنگین آنها بر دوش ماست و باید مواظب باشیم که کمر ما زیر آن نشکند.

مواظب باشیم که در مقابل هر گرفتنى، از دست دادنى هست، و در مقابل هر عدم تعلقى، رسیدنى.

این امر شبیه به ماجراى مسافرى است که بناست به مقصدى برسد، اما در راه فریب نقاط خوش آب و هوا را می خورد و در آن جا می آرامد و مفتون میشود و از مقصد بازمی ماند.

 

باید مواظب باشیم که در این بده و بستانها و تعلقات، چه چیز را می آوریم و چه چیز را از دست می دهیم و همه نیروى خود را صرف فرع و جزء نکنیم و از اصل غافل نشویم و هدف اصلى حیات را فراموش نکنیم و خود را به سرمایه هاى موقتى و سراب مانند فریب ندهیم

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:01 ب.ظ

هرکس بامش بیش برفش بیشتر....
از بزرگی شنیدم آدمی سفره اش را به اندازه ای پهن می کند که دستش برسد آن را جمع کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد