بگذار تا مقابلرویتو بگذریم
دزدیده در شمایل خوبتو بنگریم
شوق استدرجدایی و جور است در نظر
هم جوربه، که طاقت شوقت نیاوریم
روی اربه روی ما نکنی حکم از آن توست
باز آ که روی در قدمانتبگستریم
ما را سری ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم
گفتی زخاک بیشتر ند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توییم و با تو نییم اینت بوالعجب !
در حلقهایمبا تو و چون حلقه بردریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟