اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

بیست و پنج سوال برای کشف هدف زندگی

بیست و پنج سوال برای کشف هدف زندگی

هر انسانی برای زندگی خود اهدافی دارد. هدف داشتن، مانند اعتماد به نفس، ارزش و دلیلی برای ادامه زندگی است و اگر انسان از وجود اهداف زندگی خود آگاه باشد، یا نباشد، به ارزش واقعی آنها خدشه ای وارد نمی شود. درست مانند واقعیت های جهان هستی؛ آگاهی و یا عدم آگاهی ما، باعث هیچگونه تغییری در آنها نمی شود.


اگر در مورد اهداف زندگی خود شک و تردید دارید، اصلا ناراحت نباشید. افراد زیادی هستند که حتی، هدف داشتن را به تمسخر می گیرند! مانند بسیاری از جوانان و شاید خود شما در دوران جوانی!


بسیاری از مردم بصورت شناور بروی جریان زندگی، بدون هدف و برنامه ریزی، مشغول گذران عمر هستند. این امری طبیعی است که انسان روز به روز زندگی خود را سپری کند. یک روز، پر از تنش و عصبانیت و روز دیگر آرام و بدون خشونت، مانند اقیانوسی که در یک گوشه آن طوفان و در گوشه ای دیگر آرام و آفتابی است.


بهر حال، زندگی از بدو تولد تا سنین بلوغ و بزرگسالی و پایان باشکوه آن، بصورت شناور ادامه دارد. آیا این واقعا همان چیزی نیست که همه خواهان آن هستیم؟ یک زندگی بدون تشویش و نگرانی؟


بدون شک این یک زندگی دلخواه است، ولی انسان می تواند بیشتر بخواهد و برای خواست و دریافت بیشتر، به هدف نیازمند است. هدف زندگی!


هدف زندگی، دلیل اصلی قرار گرفتن انسان بروی زمین است. وظیفه ما در روی این کره خاکی چیست؟ احتمالا بیش از آنچه تنها، روز خود را به اتمام برسانیم یا بیش از آنچه تنها، از گذراندن اوقات خود لذت ببریم.

جمله «هیچ پاسخ اشتباهی وجود ندارد»، هنگامی یک جواب خوب است که سئوال در مورد هدف زندگی باشد. چیزی به نام هدف اشتباه در زندگی وجود ندارد و هیچ یک از ما انسان ها، هدف کاملا همسان با یکدیگر نداریم. اهداف زندگی ما، مانند خود ما، یگانه و ویژه است. در اینجا باید توجه بیشتری را بخود معطوف کنیم، چرا که افراد و شرایط بسیار زیادی در صدد دورکردن، و حتی، منصرف کردن ما از اهدافمان هستند.


برای افراد مختلف، اهداف متفاوتی در زندگی وجود دارد. کتاب نوشتن، اتمام مسابقه دو ماراتن، تولید محصولات جدید، انتقال دانش، عکاسی از طبیعت، کاهش فقر و گرسنگی، کمک به همنوع، و...


سایه ای، رنگی، صدایی، زاویه ای میان هر یک از ماست که تفاوت ها را ایجاد می کند.


هر یک از اهداف یاد شده برای یک نفر در گوشه ای از این دنیا، بسیار جدی است و هیچ چیزی نمی تواند میان او و هدفش قرار گیرد. اهداف زندگی، هدیه هستی و به ارمغان آورنده امید و معنا برای انسان است.


چگونه می توان هدف زندگی را، اگر واقعا نمی دانید که چه باید بکنید، پیدا کرد؟ در اینجا 25 سئوال وجود دارند که با پاسخ به آنها، میتوان هدف اصلی زندگی را یافت. این بیشتر یک روش تحلیلی برای پیدا کردن هدف زندگی است.

سئوالات کوتاه هستند، ولی جواب ها می توانند طولانی باشند. محدودیت زمانی برای پاسخ به سئوالات وجود ندارد و بهترین هنگام برای پاسخ به این سئوالات، صبح؛ بعد از بیداری کامل از خواب است. قبل از اینکه هرج و مرج زندگی روزمره، ذهن شما را درگیر سازد. بهترین همراه می تواند؛ شنیدن به موسیقی دلخواه در کنار حیوان مورد علاقه خانگی شما باشد، در گوشه ای آرام با شرایطی هماهنگ!


یک) چه چیزی خواست مرا برآورده می کند؟


دو) چه چیزی باعث حرکت من می شود؟


سه) چه چیزی برایم الهام بخش است؟


چهار) چه چیزی در سئوالات 1، 2 و 3 مشترک است؟


پنج) با جواب یه سئوال 4، چه مشکلی از دیگران حل می کنم؟


شش) چه چیزی باعث شکست من می شود؟


هفت) چه چیزی برایم دردآور است؟


هشت) چه چیزی مرا اندوهگین می کند؟


نه) چه چیزی در سئوالات 6، 7 و 8 مشترک است؟


ده) با جواب به سئوال 9، چه مشکلی از دیگران حل می کنم؟


یازده) از چه چیزی وحشت دارم؟


دوازده) چه چیزی نگرانم می کند؟


سیزده) چه کاری برای تغییر جواب 11 و 12 می توانم انجام دهم؟


چهارده) با این تغییر، چه کمکی به دیگران می کنم؟


پانزده) چه کاری را با عشق انجام می دهم؟


شانزده) احساسم در زمان انجام جواب 15 چیست؟


هفده) اگر جواب 15 را متوقف کنم، چه می شود؟


هجده) اگر جواب 15 را همیشه انجام دهم، چه می شود؟


نوزده) از چه کاری منزجرم؟


بیست) وقتی کار جواب 19 را انجام می دهم، چه احساسی دارم؟

بیست و یک) اگر کار جواب 19 را متوقف کنم، چه می شود؟


بیست و دو) اگر جواب 19 را برای همیشه انجام دهم، چه می شود؟


بیست و سه) چرا اینجا هستم؟


بیست و چهار) وظیفه من در اینجا چیست؟

بیست و پنج) اگر من نباشم و یا کاری انجام ندهم، جهان چه چیزی را از دست می دهد؟


حال چه خواهد شد؟ آیا می خواهید که هدف اصلی خود را در زندگی شناسایی کنید؟

 

شبکه های اجتماعی و علاقه مردم به آن ها

 برخی افراد به صورت مستمر در شبکه های اجتماعی گوناگون حضور دارند آن ها دائم درون آن ها میگردند و ساعت ها وقت خود را تلف می کنند می خواهیم دلیل این امر را بدانیم آن ها در جستجوی چه هستند؟

امروزه فرقی نمی کند کجا باشیم، در منزل یا محل کار، مترو یا تاکسی، مهمانی یا سفر، هنگام غذا خوردن یا خوابیدن،  در هر شرایطی مدام در حال ارسال و دریافت عکس ها، فیلم ها و مطالب  و فرستادن پیام به گروه ها و افراد در شبکه های اجتماعی مختلف هستیم. شبکه های اجتماعی مختلفی مانند: وایبر، اینستاگرام، تلگرام، واتس آپ، لاین و

گسترش روز افزون شبکه های اجتماعی در فضای اینترنتی و نرم افزارهای تلفن همراه مثل وایبر، واتس آپ، تانگو و اخیرا تلگرام، باعث کاهش روابط خانوادگی و عاطفی شده است و باعث دور شدن افراد خانواده از یکدیگر شده است. متاسفانه از آنجایی که ورود اینگونه سامانه ها بدون بستر سازی فرهنگی و آمادگی فکری به جامعه بوده است و در این خصوص فرهنگ سازی نشده است عوارض و ضایعات رفتاری قابل توجهی همراه خود وارد نموده اند

متاسفانه بهره گیری از این گونه ابزارها محدود به سن یا گروه سنی خاصی نبوده و در خانواده ها مشاهده می گردد که والدین نیز به استفاده از اینگونه نرم افزارها مشغول هستند

اکنون که استفاده از اینگونه شبکه ها امری اجتناب ناپذیر است و بیشترین زمان تعامل ما در این شبکه ها شکل میگیرد. بهتر است درکنار استفاده مطلوب از آن با رعایت برخی آداب از سوتفاهم و آسیب های تعامل در این فضا بکاهیم.

مهمان های ناخوانده ای که مهمان خانه ها شده اند

شبکه های اجتماعی که تعداد آنها روز به روز زیاد می شود مهمان های ناخوانده ی خانه های مردم شده اند ،عناصر مزاحمی که  وقت شهروندان را از دست آنها خارج کرده است و به عنوان یک سرگرمی ،بازی و تفریح برای پر کردن اوقات فراغت شهروندان تبدیل شده اند

هر کسی می تواند بر اساس سلیقه ی شخصی هرچیزی را  که می خواهد به اشتراک بگذارد این مسئله فضای امنیتی  و آرامش و آسایش را از زندگی افراد شلب کرده و گاهی اوات مباحثی به اشتراک می گذارند که مسئله ساز و مشکل ساز می شود .

مهارت خود فیلترینگ را بالا ببریم

بنابراین افرادی که دارای توانایی های خود مدیریتی و مهارت خود کنترلی هستند  باید از این فضاها بترسند  و همه ی انسان ها باید مهارت خود فیلترنیگ را داشته باشند

افراد نباید هر چه را که به اشتراک گذاشته می شود مورد استفاده قرار دهند زیرا روح نیز مانند جسم غذای خاص خود را می طلبد هر موادی برای جان انسان سلامتی نمی آورد بنابراین باید فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی که نظارت و کنترلی بر روی آنها وجود ندارد لااقل از سوی خود افراد کنترل شود و بر روی آنها نظارت داشته باشند

ولی باز هم گاهی اوقات با مباحثی برخورد می کنیم که روح را آرزده می کند  به همین دلیل باید یک قواعد و نظارتی  در خصوص رفتار درست و صحیح با این گونه شبکه ها و فضاهای اجتماعی وجود داشته باشد

هر مطلبی را به اشتراک نگذاریم

باید بر اساس زائده های شخصی و فردی خود از این گونه شبکه ها استفاده کنیم ،استفاده باید مدیریت  شود ،بهره برداری ها باید کنترل شود نه اینکه هر مطلبی را کپی کنیم و به اشتراک بگذاریم . بابراین اگر مدیدریت و کنترل درست وجود نداشته باشد قطعا در آینده دچار مشکل و آسیب می شویم

اگر افراد  در شبکه‌های مجازی عضو هستند  و یا در گروه‌های خاص، باید انتظاراتشان را مدیریت کنند. قرار نیست با بودن در گروه‌ها حتی گروه‌های درمانی و آموزشی و یا علمی در زندگی‌ افراد  اتفاق خارق‌العاده‌ای بیفتد. پس  کاربران باید از این فرصت خوب و استثنایی که می‌توانید در کمترین زمان اطلاعات زیادی به‌دست بیاورید بیشترین استفاده را برای خودشان بکنند

 باید مراقب پیش داوری‌ها، قضاوت‌ها، صمیمیت‌های آتشین  باشیم

قبول کنیم شبکه های اجتماع وقت گیر است

 نخستین گام برای رهایی از فضاهای مجازی این است  که بپذیریم استفاده بیش از حد از این شبکه ها، آسیب رسان و تلف کننده وقت است. البته و در صورتی که در استفاده بیش از حد از این شبکه ها افراط کرده اید و احساس می کنید که معتاد این شبکه ها شده اید، نگران نباشید چراکه با سخت کوشی، نظم و به کار بردن چند اصل، می توانید بر این اعتیاد خود غلبه کنید. بدون شک اگر بخواهیم  که یک باره ارتباط خودمان  را با شبکه های اجتماعی قطع کنیم، امکان موفقیتمان  بسیار کم خواهد شد؛ بنابراین بهتر است با تدوین یک برنامه ریزی مناسب، تلاش کنیم  تا روز به روز میزان فعالیت تان در شبکه های اجتماعی را کاهش دهیم تا به حد معقول و منطقی برسد. برای رسیدن به این هدف بهتر است همیشه فهرستی از کارهایی را که باید انجام دهیم همراه مان داشته باشیم تا برای حضور در شبکه های اجتماعی با مدیریت زمانی بهتری عمل کنیم.

بدون هدف عضو گروه ها نشوید

افراد  عضو گروه هایی شوند  که هدف شان مشخص باشد و اعضای آن نیز شناخته شده باشند. به طور مثال، فعالیت در یک گروه کاری، تحصیلی یا خانوادگی می تواند برای افراد مفید باشد. با این حال اگر کاربران  متاهل هستند باید تلاش کنند تا از ارتباط با خانم ها و آقایان دیگری که در فضای مجازی پای درد دل های آنها  می نشینند، خودداری کنند چراکه رفته رفته انسان در ارتباط با جنس مخالف در چنین فضاهایی احساس امنیت می کند و با تداوم ارتباط ممکن است احساس ها و پیوندهای عاطفی ایجاد شود و به طور جدی زندگی زناشویی آنها  را هدف قرار دهد و زمان زیادی از آنها بگیرد. فراموش نکنیم  که برای درد دل کردن هیچ جایی بهتر از خانواده و هیچ کسی بهتر از همسر نیست

لذا باید پیگیری و مدیریت خود را در استفاده از شبکه های اجتماعی محدود کنیم   و هر مطلب  و عکسی را به اشتراک کابران نگذاریم

در پایان بهتر است رفتار و مدیریت صحیح در برخورد با شبکه های اجتماعی داشته باشیم و هر مطلبی را با هر عنوان و یا  هر عکسی را به راحتی به اشتراک نگذاریم و مهارت های خود مدیریتی و خود کنترلی را در  خود افزایش بدهیم

 

مقاومت در برابر طلاق عاطفی




 

درمورد طلاق عاطفی چه میزان میدانید این گونه روابط زناشویی چگونه پدید می آیند با چه توصیه هایی می توانیم از بروز این امر پیشگیری کنیم چه توصیه هایی در زمینه پیشگیری از تخریب روابط عاطفی باید در نظر بگیریم

تارنمای بی بی سی نوشت: فراهم کردن بستر فرهنگی مناسب، آموزش مهارت ها زیر نظر مشاور و روانشناس، آموزش مهارت ها در مدرسه و در رسانه ها نقش به سزایی در کاهش طلاق عاطفی دارد.

 با وجود تفاوت های فیزیولوژیک و هورمونی، تفاوت های فرهنگی و تفاوت سبک زندگی در بروز احساس و عواطف هم در زن و هم در مرد تاثیرگذار هستند.

این الگوهای فرهنگی، خود به خود در ذهن هر دو جنس نقش می بندد و تاثیر به سزایی در نحوه بروز رفتارهای عاطفی دارد.
انتظارهای کلیشه ای و قالبی از نقش همسری که بر اساس همان الگوهای فرهنگی شکل می گیرند در ساختار و روابط خانواده نقش می بندد و هیجان و عواطف زن و شوهر به همدیگر نیز با چنین نگرش هایی شکل می گیرد.

از این رو برخی از الگوهای سنتی در خانواده ها مثل داشتن پدری مستبد نیز در تفسیر عواطف و رفتاری که در قبال این عواطف بروز می کند، تاثیر به سزایی دارند.
وقتی تبادل عاطفی سالم به علت نداشتن الگوی مناسب برای یادگیری یا تفاوت های فرهنگی یا تن دادن مطلق به قالب های از پیش تعریف شده شکل نگیرد به مرور بستر عاطفی سردی را هم برای زن هم برای شوهر فراهم می کند که می تواند در جنبه های مختلف خود را نشان دهد در رابطه فکری، جنسی، عاطفی و حتی مالی.

نبود یا سرد شدن عواطف یا بی تفاوتی نسبت به یکدیگر پس از مدتی به شکل عادت رفتاری درمی آید به گونه ای که فرد احساساتش را از همسرش پنهان می کند، گفت وگو بین زن و شوهر کم رنگ و دیواری نامرئی بینشان ایجاد می شود دیواری که مانع حمایت عاطفی از همدیگر می شود.

در بسیاری از موارد زن و شوهر از نیاز های عاطفی خود آگاه نیستند و فقط احساس می کنند چیزی در رابطه آنها کم رنگ شد و نیازهای عاطفی که همه افراد در روابط صمیمی خود به آن نیاز دارند برآورده نمی شود، نیاز به شنیده و درک شدن، نیاز به قدردانی، نیاز به احساس ارزشمندی، نیاز به پذیرفته شدن، نیاز به عشق و محبت و نیاز به همراهی.

وقتی این نیازها به شکلی مزمن و فراگیر مغفول بمانند، فرد برآورده شدن نیاز را در جایی دیگر جستجو می کند و این زمینه را برای طلاق عاطفی مستعد می کند.
اگر چه آمار دقیقی برای طلاق عاطفی در دسترس نیست اما از میزان مراجعه به دفاتر ثبت طلاق و سن افراد مراجعه کننده می توان دریافت که طلاق عاطفی در هر سنی می تواند اتفاق بیفتد.

علاوه بر این، طلاق عاطفی در خانواده های تحصیل کرده به مراتب بالاتر از خانواده های بی سواد و کم سواد یا با تحصیلات پایین است. میزان تحصیلات زوج ها آگاهی آنها را به نیاز های عاطفی شان افزایش می دهد.

در این شرایط همسران بیشتر نقش هم خانه را برای هم ایفا می کنند، درکی از روحیات همدیگر ندارند و کم کم به این وضعیت تن می دهند و به آن خو می گیرند و بیشتر ترجیح می دهند تنها باشند، یا حداقل کمتر با دیگری باشند و حتی ترجیح می دهند تنها غذا بخورند یا تلویزیون تماشا کنند. جملات و گفت وگوها کلیشه ای و کوتاه است و بی میلی برای هم کلامی در نگاه و کلام کاملا پیداست.

در برخی خانواده ها به ویژه در خانواده های سنتی، بچه دار شدن در کنار مسایل فرهنگی مانع طلاق قانونی می شود و آنها ترجیح می دهند به زندگی بدون پیوند عاطفی ادامه دهند.

طلاق عاطفی با افزایش عمر زندگی عمق بیشتری پیدا می کند و روابط را به سردی بیشتری سوق می دهد و به ویژه تولد فرزند می تواند در شکل گیری فاصله عاطفی نقش داشته باشد.

معمولا در سال های اول ازدواج عاطفه و توجه در زوج ها بیشتر است اما با تولد فرزند، بیشتر توجه به فرزند متمرکز می شود و زوج ها چنان در نقش پدر و مادری غرق می شوند که به مرور از نقش زن و شوهری غافل شوند.

**علائم طلاق عاطفی
١- یکی از شاخص های کلیدی در طلاق عاطفی این است این که در تنهایی آرامش بیشتری دارند. کارها و تفریحات مشترک به شدت کم می شود و هر کس برنامه زندگی خود را انگار که تنها زندگی می کند پیش می برد، وقتی تنهایی عادت هر روزه شود می تواند جزء علائم طلاق عاطفی باشد.

٢- عدم تمایل به گفت و گو، بی توجهی به صحبت های فرد مقابل، بی حوصلگی در گوش دادن و حرف زدن یا سکوت برابر صحبت های همسر یا تلاش برای پایان دادن به مکالمه یا عوض کردن موضوع مکالمه.

3- به جای توجه به خواسته های همسر، بیشتر به خواسته های خود توجه می کند، به راحتی احساسات منفی و خشم بروز می دهد بدون این که به احساسات همسرش توجه کند.

4- در قبال اعتراض به بی توجهی و سردی، به راحتی مشکل را انکار می کند و حتی تمایلی به بحث در مورد آن ندارد.

5- رابطه جنسی و ابراز محبت طرفین بسیار کم می شود، حرف های دلپذیر، تمجید و تحسین، تبادل عاطفی چه کلامی چه لمسی، بسیار کاهش پیدا می کند.
آسیب طلاق عاطفی در اغلب موارد چند برابر طلاق قانونی است. این که فرد در عین زندگی با فردی دیگر زیر یک سقف، تنهایی و انزوا پیشه کند و رضایتی از زندگی اش نداشته باشد، فشار روحی مضاعفی است.

بخش اعظم بی توجهی زوج ها به یکدیگر ناشی از ناآگاهی از مهارت های ارتباطی است که مانع از بروز احساسات و عواطف می شود یا مانع از بروز عواطف و احساسات به شکل سازنده و سالم می شود.