به طور کلّى، مردم در برابر هوسهایشان به سه دسته تقسیم مىشوند:
دسته اوّل: مردمى که به دلخواه خود عمل مىکنند و چیزى مانعشان نمىشود و همواره به دنبال لذایذ مادّىاند و به برآوردن همه هوسهاى خویش توجّه کامل دارند. اینان کسانىاند که منزلت متعالى انسانى و نیز سعادت آخرت خویش را قربانى لذّتخواهى چند روزه خویش مىکنند.
دسته دوم: کسانى هستند که براى خواستههاى نفسانى و هوا و هوس خویش حدّ و مرزى مشخص مىکنند و در حدّ توان و امکان، سعى دارند از موارد گناه و انحراف و نقض قوانین، دورى گزینند ؛ ولى از برآورده ساختن سایر خواستهها و تمایلاتشان خوددارى نمىکنند.
دسته سوم: کسانى هستند که اصل را بر مخالفت با هرگونه هوا و هوس قرار مىدهند، مگر در مواردى که رضاى خداوند در موافقت با تحقّق آن میل و هوس باشد، آن هم صرفا به قصد جلب رضاى خداوند و نه به خاطر پیروى از هوا و هوس.
انسان هر اندازه به دلخواه هوسهایش عمل کند، از خِردش، و ناگزیر از خدا دور مىشود . وقتى خدا به انسان کمک کند، مبارزه با هوا و هوس، با تمام مشکلاتش براى او آسان مىشود، هرچند این کار، در آغاز، مشکل است. در ادامه به ارائه راهکارهایى براى مقاومت در برابر هوسها و اداره کردن آنها خواهیم پرداخت.
مبارزهاى آرام در مقابل هوسها
به طور کلّى، راه تقویت اراده انسان و کنار زدن هوا و هوس تمرین در پاسخ ندادن به خواستههاى نامعقول نفس و به عبارت دیگر، هوسهاى خطرناکى است که انسان را از مسیر زندگى سالم، خارج مىکنند. انسان باید آرام آرام، با هوسهاى پوچ و باطل خود به مخالفت برخیزد .
صبر و خویشتندارى در برابر هوس
تردیدى نیست که یک انسان خردمند، فواید صبر و نتایج خوبِ کوتاه مدّت و درازمدّت آن را بر تبعات و عوارض سوء هوسرانى و نتایج نامطلوب آن، ترجیح مىدهد. در این صورت، پایگاه صبر، یک پایگاه هشیارانه و آگاهانه و یک روش ارادى و اختیارى در زندگى است که در خلال آن، تحمّل سختىها بر هوسرانىها مىچربد.
زندگى مشترک و هَوَسمندىها
تشکیل خانواده، راه حل مناسبى براى تعدیل غرایز و برآوردن معقول برخى هوسهاست، پایبندى به هوسها، پیروى از خواستههاى دل، زندگى را تیره مىکند و رشتههاى پیوند خانوادگى را از هم مىگسلد. چه بسیارند سوء تفاهمها، حساسیتها، برخوردهاى ناروا (و صریحتر بگوییم: بىتقوایىها) که از برخى مردان یا زنان سر مىزند و ارکان زندگى مشترک را (که بر حُسن نیّت و اهداف نیک انسانى بنا نهاده شده است) ویران مىسازد. آرى! ما معتقدیم هر سنّى و هر مرحلهاى از زندگى، اقتضایى دارد. در سنین نوجوانى و جوانى، تظاهر و خودنمایى و احیانا برخى از اشتباهات، ممکن است نادیده گرفته و یا بخشوده شوند ؛ ولى در آن هنگام که دختر و پسرى، پیوند زندگى مشترک مىبندند، باید بر اساس ضابطه گام بردارند و از پیروى هر خواسته و هوسى، خوددارى نمایند. در غیر این صورت، هدف اصلىِ تشکیل خانواده، زیر پا نهاده شده است.
شایان ذکر است که در منابع روانشناسى جدید، موضوع «هوس» و «پرهیز» و «صبر» را باید در زیر عناوینى چون: هوش هیجانى، مهار هیجان، وسوسه، مقاومت در برابر وسوسه، توان بازدارى، کامروایى با درنگ (تحمّل به خاطر پاداشهاى آینده)، و... جستجو کرد
رسیدن به کمال و سعادت مادی و معنوی نتیجه صبر و استقامت مخصوصا شرح صدر و سعه صدر است. اگر انسان در مقابل مشکلات صبر نداشته باشد و نتواند مشکلات را حل بکند قطعا به جایی نمیرسد. بی رنج گنج میسر نمیشود و بی صبر احدی به جایی نمیرسد.
داشتن صبر و استقامت مخصوصا در کارهای مهم ضروری است. در قرآن کریم به پیغمبر اکرم امر به صبر شده است: «وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا؛ و بر آنچه می گویند صبر کن و به وجهی پسندیده از ایشان دوری جوی» (مزمل/10)
انسان بی صبر اگر به جایی هم رسیده باشد نمیتواند حفظش کند؛ اگر دنیا میخواهید باید تسلط بر اعصاب داشته باشید؛ باید بتوانید مثل دریا گل و لایها را در خود هضم کنید، کارهای مشکل و حرف های ناهنجار را در خود هضم کنید؛ تحمل داشته باشید. مشکل وقتی جلو میآید اگر قابل حل است باید حل کرد و اگر قابل حل نیست؛ اگر میشود از کنار آن گذشت، باید گذشت و به مطلوب رسید و اگر نمیشود از کنار آن گذشت، باید تحمل کرد.
پس مراحل زیر را به ترتیب باید انجام بدهیم :
1- باز کردن گره و مشکل.
2- از کنار مشکل گذشتن.
3- تحمل مشکل.
کسى که فورا عصبانی مى شود و اعصابش ضعیف است، چه باید بکند؟
یکى از راه ها تمرین است؛ چرا دست راست شما از دست چپتان قوى تر است؟ به خاطر این که از دست راست بیشتر کار مى کشید لذا قوى تر از دست چپ شماست؛ اعضا وجود ما چنین هستند، هر چه از آنها بیشتر کار بکشیم قوى تر مى شوند لذا علماى اخلاق مى گویند و از روایات اهل بیت هم استفاده مى شود که افعال و اخلاق براى ما ملکه مى سازند مثلا اگر نتوانستید در خانه صبر کنید، در مقابل بچه عصبانى شدید، در کلاس در مقابل دانش آموزان عصبانى شدید، تمام این افعال شما براى شما ملکه مى سازد تا بدانجا که کم کم آدم درنده غضبناکى مى شوید. از نظر جسم هم ضعف اعصاب پیدا مى کنید اما اگر بر عکس شد، اگر در خانه ناملایمى دیدید صبر کردید، حلم ورزیدید از حلم صبر پیدا مى شود، از تحلم و تحمل؛ حلم پیدا مى شود. وقتى در مقابل ناملایم صبر کردید روز اول صبر کردید... روز چهارم صبر کردید، کم کم ضعف اعصاب شما از بین مى رود و کم کم ملکه صبر براى شما پیدا مى شود.
تغذیه جسمانی. هر انسانی در بدن خود به پنج ماده حیاتی نیاز دارد و بدون این پنج ماده امکان زیستن برای هیچ کس وجود ندارد. این 5 ماده عبارتند از: پروتئین ها، چربی ها، کربوهیدرات ها، ویتامین ها و مواد معدنی که سه ماده اول یعنی پروتئین ها، چربیها و کربوهیدرات ها جزو مواد انرژی زا، ویتامین ها و مواد معدنی را غیر انرژی زا گویند.
تغذیه روانی: امروزه ثابت شده است که هر انسانی در کنار تغذیه جسمی صحیح خود، برای سالم زیستن نیاز به یک تغذیه مناسب روانی هم دارد. به عبارتی برای داشتن جسم سالم نیاز به داشتن روانی پاک نیز هست.
تغذیه روانی هم مانند تغذیه جسمی، 5 شاخه ی مهم دارد این 5 شاخه عبارتند از:
پس تغذیه روحی روانی و تغذیه جسمی هر کدام مانند پنج انگشت یک دست و در مجموع مانند ده انگشت دو دست هستند که باید همه در کنار هم باشند تا ما بتوانیم به بهترین وجه از آنها بهره ببریم. به عبارتی اگر تغذیه روحی برآورده شود و تغذیه جسمی هم تامین شود، ما هیچ وقت مریض نمی شویم.
پل ارتباطی این دو سلامتی (سلامت جسم و سلامت روان) ویتامین B1 (تیامین) می باشد. خوردن مواد مضر خصوصاً قندها، شیرینی ها، مرباها و...باعث از بین رفتن این پل ارتباطی یعنی ویتامین B1 می شود زیرا این مواد مصرف کننده ویتامین B1 میباشند.
پروفسور (Linus Pauling) پاوولینگ در آخرین تحقیقات خود چنین اعلام کرد که در قرن بیست و یکم سکته قلبی و مغزی از بین خواهد رفت و این تنها با رساندن 50 ماده حیاتی در همان پنج ماده اصلی سلامت جسم که قبلاً به آنها اشاره شده نهفته است.