اکثر ما فکر میکنیم خوشحالی یک نیروی بیرونی است و نمیتوانیم آن را کنترل کنیم، بنابراین منتظر میمانیم تا خوشبختی درِ خانهی ما را بزند! فکر میکنیم که اگر شریک زندگی مناسبمان را پیدا کنیم، لباسهای خوب بپوشیم، شغل رویاییمان را پیدا کنیم یا اگر تعطیلات برویم، خوشحال خواهیم بود.
اما واقعیت این است که خوشحال بودن یک انتخاب است، اینکه تصمیم بگیرید کنترل خوب بودن حالتان را در دست بگیرید و تا جایی که ممکن است از زندگی لذت ببرید.
ضربالمثل قدیمی «بالاخره رسیدیم»، اغلب برای بحث شادی صادق است، هرکس در پی شادی باشد بالاخره روزی به آن میرسد! اما برخلاف تصور عموم شادی مقصد نهایی نیست چون تمام شادیها موقتی هستند. مگر اینکه شما ژنتیکی فرد خوششانسی باشید یا طبیعت شادی داشته باشید، در واقع چیزی که مهم است شاد ماندن و حفظ بقای احساس شادی درون شماست که تلاش زیادی میخواهد.
تحقیقات نشان میدهد، شادی در واقع مجموع کیفیت دو احساس درونی ماست، یکی حس رضایت ما (مثلا وقتی معنای واقعی کار یا عملکردمان را درک میکنیم) و دیگری کیفیت احساسات خوبی است که در طول زندگی دریافت میکنیم، که هردوی اینها منجر به شادی میشوند و هردو پدیدههای نسبتا پایداری در زندگی هر فرد هستند. زندگی ما ممکن است تغییر کند و خلق و خوی ما شاید مدام در نوسان باشد، اما احساس شادی بهصورت ژنتیکی پایدارتر از هر حس دیگری عمل میکند. پس خبر خوب این است که با تلاش مداوم میتوان در این مورد تعادل برقرار کرد.
بیایید به این قضیه هم مانند تنظیم وزنمان فکر کنیم: اگر هر چیزی که نیاز دارید بخورید و فعالیتتان در حد نیاز باشد، بدنتان در یک وزن معین، ثابت میماند. حالا اگر کمتر از نیاز بدنتان غذا بخورید و بیشتر ورزش کنید، خوب وزنتان بر همین مبنا تنظیم میشود. در صورتی که رژیم غذایی یا برنامهی ورزشی تازهی شما به بخشی از زندگی روزمرهتان تبدیل شود، وزن بدنتان در وضعیت جدید ثابت میماند و کم و زیاد نمیشود اما اگر دوباره شروع کنید به خوردن و ورزش کردن طبق برنامهی قبلی، سرجای اولتان برمیگردید. خوب شادی هم همینطور است.
شما توانایی این را دارید که کیفیت، چگونگی و میزان شادیتان را در اختیار خودتان بگیرید و عملکردی متناسب با آن داشته باشید. میتوانید عاداتی بلندمدت در زندگیتان ایجاد کنید، عاداتی که زندگی و روزهای رضایتبخشتر، کاملتر و شادتری را برایتان به ارمغان بیاورند.