صد وا مصیبت با صدای بهروز نقویان
http://s6.picofile.com/d/fe3a1f43-0909-4cd7-b315-fb3a84a2e289/ghafeleh.mp3
صد وامصیبت سبط پیمبر - غلطان
بخون است بر خاک صحرا
بر کوفه او بود با اینکه مهمان - کشتند او را با کام عطشان
رأسش به نیزه کردند عدوان - گریان سر او بر نیزه بر ما
او را به کوفه مهمان نمودند - پیراهنش را از تن ربودند
خیمه گهش را گریان نمودند - طفلان او آواره به هر جا
یک جای سالم در پیکرش نیست - جز من به زاری کس در برش نیست
افسوس میر نام آورش نیست - بر نهر علقم افتاده از پا
نی فرصتی تا بر او بنالم - بر نیزه رأسش گرید به حالم
طوفان غم ها بشکسته بالم - شد دامنم از اشکم چو دریا
کوفی به گردم در شادمانی - طفلان به دورم در نوحه خوانی
خشک از عطش گشته هر زبانی - آواره اندر این دشت و صحرا
تا جامه اش را از تن ربودند - داغی دگر بر داغم فزودند
طفلان ز سیلی چهره کبودند - نبود معین بر آل طاها
از خدعه نامردان کوفه - با اینکه او بود مهمان کوفه